والا ، اصیل و برتر

والا اولین ١٣ به در عمرش رو رفت باغ مامان اعظم(مادربزرگ مامانش) والا از دیدن شکوفه نهال های کوچولو ذوق کرده   والا میان شکوفه های درخت آلو والا همچنان تو باغه و قراره تو هوای بهاری باغ به خواب بعد از ظهر بره، اما زهی خیال باطل   ...

والا آماده شده که بره تولد امید(پسردایی مامانش)    والا لباس پوشیده که بره حیاط با گوسفند عکس بگیره والا روی گوسفندی که بابایی و مامانی براش قربونی کردند والای سه ماهه کنار کدو تنبل   نگاه تعجب آمیز والا به کدو تنبل  والا و پسردایی اش الشن پس از گرفتن هدیه های چهارشنبه سوری اشان والا نمیدونه کجا نشسته و چه خبره     ...

  زی   اینم کیک پوشکی که مامان والا برای سیسمونی اش درست کرده     اینم یادبودهایی که مامان والا برای میهمانهای والا درست کرده   ...

عکس هایی از حیاط خونه بابایی و مامانی 6 روز قبل از تولد والا جون   عکس والا جون در 10 روزه گی       عکس والا جون در 16روزه گی خسته وکوفته بعد از یه گریه حسابی   عکسهای والا جون در ٢٢روزه گی     عکس والا جون در 24روزه گی       مناظری برفی از خونه بابایی و مامانی در 24 روزه گی والا جون   عکسهای والا جون در یک ماهگی       عکس والا جون در ٣٨روزه گی     عکس های والا جون کنار کیک تولد مامانش در ٣٨روزه گی   ...

  درگیری والا با نفخ شکم روی بالش   مدل همیشگی خواب والا تو بغل باباجونش   والا آماده ست که عازم شه به مرکز بهداشت برای تزریق واکسن های دو ماهگی اش     مرکز بهداشت البرز و اتاق واکسیناسیون و ...   والای زمستانی   والا و پسرعمویش علی جان ،منزل پدربزرگشان در اولین سفر والا به شهر پدری اش در تاریخ 5/11/91 علی 5 روز از والا بزرگتره     والا برای اولین بار تو عمرش روز تولد حضرت محمد (1...